حکایت عبید زاکانی

ساخت وبلاگ
مردی پنج سکه به قاضی شهر داد تا در محکمه ی روز بعد به نفع او رأی صادر کند.
ولی در روز مقرر، قاضی خلاف وعده کرد و به نفع دیگری رأی داد.
مرد، برای یادآوری در جلسه دادگاه به قاضی گفت : « مگر من دیروز شما را به پنج تن آل عبا قسم ندادم که حق با من است؟!»
قاضی پاسخ داد : « چرا... و لیکن پس از تو، شخص دیگری مرا به چهارده معصوم سوگند داد!!

عبید زاکانی

|+| نوشته شده توسط ابوالفضل نیکوکار در پنجشنبه نهم دی ۱۳۹۵  |
وبلاگ ابوالفضل نیکوکار...
ما را در سایت وبلاگ ابوالفضل نیکوکار دنبال می کنید

برچسب : حکایت,عبید,زاکانی, نویسنده : soroush1375o بازدید : 163 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 14:14